تبیان، دستیار زندگی
شاید درست نباشد خواب‌هایم را برایتان تعریف کنم. خواب‌های من قدیمی‌اند و از مُدافتاده. خواب‌هایی که بیشتر مناسب یک پسر بچه‌اند تا مردی بزرگسال. خواب‌هایی هم‌زمان مفصل و دقیق، آسوده و پر از رنگ، مثل خواب‌های روحی خیال‌باف، اما ذاتاً ساده و بسیار منظم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خواب‌های قدیمی و از مد افتاده

نگاهی به رمان «مرد است و احساسش» نوشته‌ی خاویر ماریاس


شاید درست نباشد خواب‌هایم را برایتان تعریف کنم. خواب‌های من قدیمی‌اند و از مُدافتاده. خواب‌هایی که بیشتر مناسب یک پسر بچه‌اند تا مردی بزرگسال. خواب‌هایی هم‌زمان مفصل و دقیق، آسوده و پر از رنگ، مثل خواب‌های روحی خیال‌باف، اما ذاتاً ساده و بسیار منظم.

رمان «مرد است و احساسش»

مرد است و احساسش/ نویسنده: خاویر ماریاس/ مترجم: پریسا شبانی داریانی/ چاپ اول 1388/ نشر افق/ 3500 تومان

مرد است و احساسش، اولین کتابِ خاویر ماریاس نویسنده اسپانیایی زبان است که به فارسی ترجمه شده و نشر افق آن را منتشر کرده است. انتهایِ کتاب تاریخِ 1987 را دارد و ظاهراً مثلِ خیلی نویسنده‌هایِ دیگر ماریاس هم خیلی دیر به خواننده‌ی فارسی زبان معرفی می‌شود. خاویر ماریاس متولد سال 1951 در اسپانیا ست و رمانِ قلبِ بسیار سفید او یکی از بهترین کارهای اسپانیایی شناخته شده است.

راویِ رمانِ مرد است و احساسش یک خواننده اُپرا ست، او خودش را یک مادریدی تمام عیار می‌داند اما در فاصله‌ی زمانیِ کوتاهی به خاطرِ مسائل شغلی مجبور به سفرهایِ زیادی به نقاطِ مختلف اروپا می‌شود و چون از هواپیما می‌ترسد، با قطار سفر می‌کند. او در یکی از سفر‌ها با یک جمع سه نفره، دو مرد و یک زن آشنا می‌شود که چهار سال بعد از اول آشنایی‌شان به خاطر دیدن یک خواب شروع به روایتِ جزئیاتِ رابطه‌اش با این جمع می‌کند، آدم‌هایی که به قولِ خودِ راوی به مدتِ چهار سال بخشی از ذهن، بیشتر خاطرات و تقریباً تمامِ زندگی‌اش را اشغال کرده‌اند. راوی همه چیز را از دریچه‌ی ذهن خودش تعریف می‌کند و داستان به طور کامل بر نوع نگاه و تحلیل او از مسائلِ مختلف مبتنی است.

«شاید درست نباشد خواب‌هایم را برایتان تعریف کنم. خواب‌های من قدیمی‌اند و از مُدافتاده. خواب‌هایی که بیشتر مناسب یک پسر بچه‌اند تا مردی بزرگسال. خواب‌هایی هم‌زمان مفصل و دقیق، آسوده و پر از رنگ، مثل خواب‌های روحی خیال‌باف، اما ذاتاً ساده و بسیار منظم. خواب‌هایی که با گذشت زمان خسته‌کننده می‌شوند، چون کسی که آن‌ها را می‌بیند همیشه قبل از پایانشان از خواب می‌پرد. انگار نیروی رویا با نمایش آن همه جزئیات فرسوده شده و بیننده کنجکاوی خود را برای نتیجه‌ی نهایی از دست می‌دهد. انگار خواب دیدن دیگر تنها کار بی‌نقص و بی‌هدفی است که باقی مانده است...»

شاید در نگاه اول طرح کلی رمان به نظر آشنا و تکراری بیاید، اما همین قصه‌ی تکراری از زبانِ ماریاس به شیوه‌ی تازه‌ای روایت می‌شود. اینجا به جای آنکه یک زن میانِ دو مرد قرار بگیرد، دو مرد مقابلِ هم قرار می‌گیرند و مسیری کاملاً متضاد با کلیشه‌ها طی می‌شود و همین لذت خواندنِ «مرد است و احساسش» را بیشتر می‌کند.

راوی با یادآوریِ خاطراتش در مادرید و اجرایِ نقش در اپرایِ اتللو ما را با جمعِ سه نفره‌ی هیرونیمو ماندار که یک بانکدار بلژیکی است، ناتالیا مانور همسر هیرونیمو و داتو که استخدام شده تا همدم و همراه ناتالیا باشد آشنا می‌کند. مانور مرد ثروتمندی است که به خاطرِ مشغله هایِ زیادش وقت زیادی برایِ بودن با ناتالیا ندارد و انگار تنها از اینکه مالک اوست لذت می‌برد و ناتالیا هم به اجبار و به خاطرِ مشکلاتِ اقتصادی برادرش مجبور به زندگی با مانور است. در طولِ داستان راوی کم‌کم مجذوبِ زیباییِ دست نیافتنی ناتالیا می‌شود. عشقِ راوی به ناتالیا در طولِ داستان فقط به یاد آورده می‌شود و هیچ‌وقت جنبه‌ی عینی نمی‌یابد و ما هم جز در‌‌ همان ابتدایِ کتاب هیچ وقت تصویرِ مشخصی از ناتالیا نمی‌بینم، هیچ‌وقت آن‌قدر که باید به او نزدیک نمی‌شویم، چیز زیادی از گذشته‌ی او نمی‌دانیم و تنها چیزهایی که از او دستگیرمان می‌شود حرف‌ها و رفتارهایی است که راوی به شکلی خیالی از او به تصویر می‌کشد. آن‌طور که خود خاویر ماریاس می‌گوید ناتالیا یکی از زنانِ اثیریِ داستان‌هاست که وجودشان عمدتاً جنبه‌ی نمادین دارد.

کتاب چند ویژگیِ مشخص دارد؛ رمان پر از توصیف جزئیاتی است که در قالب جملاتی بلند جای می‌گیرند، راوی مدام در حالِ خیال‌بافی و پُرحرفی است و این تا جایی است که حتی درباره‌ی رابطه‌ی زناشویی هیرونیمو و ناتالیا هم خیال‌بافی می‌کند.

اشاره‌هایِ زیادی در طولِ داستان به نمایش‌نامه‌ی اتللو و شباهت‌هایی میان نمایش‌نامه‌ی شکسپیر و ماجرایی که راوی تعریف می‌کند، وجود دارد. بدون اینکه راوی از نمایش‌نامه اتللو و شباهتش با داستانِ زندگیِ خودش چیزی بگوید قصه‌ی رابطه‌اش با ناتالیا و مانور لحظه به لحظه به داستان زندگی اتللو نزدیک می‌شود و خواننده‌ای که با نمایش‌نامه‌ی شکسپیر آشنایی داشته باشد روایت را در ذهنش این طور پیش می‌برد.

شاید در نگاه اول طرح کلی رمان به نظر آشنا و تکراری بیاید، اما همین قصه‌ی تکراری از زبانِ ماریاس به شیوه‌ی تازه‌ای روایت می‌شود. اینجا به جای آنکه یک زن میانِ دو مرد قرار بگیرد، دو مرد مقابلِ هم قرار می‌گیرند و مسیری کاملاً متضاد با کلیشه‌ها طی می‌شود و همین لذت خواندنِ «مرد است و احساسش» را بیشتر می‌کند.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: شهر کتاب